خلاصه قسمت بیست ودوم امپراطور دریا

گونگ بوک با شنیدن اینکه جانگ هوا برای نجات جان او حاضر شده همسر یوم مون شود بسیار ناراحت میشود.اما این مساله که او میداند بانو جمی تاجر ارتش یی سا دو شده باعث میشود به ملاقات بانو جمی برود .او بانو جمی را تهدید میکند که اگر در کمتر از یک ماه جانگ هوا را به یانگزو برنگرداند او این ماجرا را به جی دوشی خواهد گفت



 



بانو جمی با زیرکی میفهمد که این قضیه را سون جانگ وپدرش به گونگ بوک گفته اند و وقتی آنها را به حضورش میاورند میفهمد که جانگ هوا برای نجات جان گونگ بوک چکار کرده بنابر این به برادر جانگ هوا که زیرفرمان اوست دستور میدهد که جانگ هوا را بازگرداند.در اردوگاه جانگ هوا کارهای روزمره یوم مون را انجام میدهد



برادر جانگ هوا به اردوگاه میرود ولی جانگ هوا قبول نمیکند که برگردد گونگ بوک به دیدار بانو جمی میرود و میفهمد که جانگ هوا بازهم برنگشته از اینطرف یی سا به فرماندهانش میگوید که آماده نبرد باشند وبرای شروع نبرد باید اسلحه خانه آنها را نابود کنند


  


یوم مون در صحبت با یوم مون از گذشته از احساساتش و از اینکه جانگ هوا فقط گونگ بوک را دوست دارد میگوید وسپس از او میخواهد که آنجا را ترک کند.سرانجام جنگ بین یی سا وحکومت تانگ آغاز میشود و تجار یانگزو به ریاست ارباب سول برای بررسی این وضعیت جلسه ای تشکیل میدهند.طبق فرمانی که جی دوشی میدهد مردم و همه افسرهای تجاری شیلا را برای جنگ دعوت میکنند



اگر رییسی این فرمان را اجرا نکند داراییهای او مصادره خواهد شد ارباب سول برای نجات جان افرادش افسران امنیتی را مرخص میکند و این باعث میشود به دستور جی دوشی اموال او مصادره و ارباب سول به زندان فرستاده شود.اما تمام افسران امنیتی آزاد شده با شنیدن اینکه ارباب سول زندانی شده بازمیگردند و بهمراه گونگ بوک و یون حاضر میشوند برای آزادی ارباب سول از زندان وارد ارتش وونینگ جونگ شوند.گونگ بوک و افرادش بعنوان جلودار لشکر میشوند



ووجینگ جون با بخش اصلی افراد برای قطع مسیر آذوقه یی سا میرود وبخش کوچکی از سربازان که گونگ بوک وافرادش هم جز آنهاست برای محافظت از یانگزو باقی میمانند اما توسط جاسوسان یی سا نقشه آنها لو میرود ویوم مون وافرادش برای دستگیری ووجینگ جون که باعث بالا رفتن روحیه سربازان آنها میشود بر سر راه آنها کمین کرده و او را زنده دستگیر میکنند


 


گونگ بوک و افرادش برای آزادی ووجینگ جونگ گروه کوچکی از یانگزو میگیرند و راهی نبرد با گروه یوم مون میشوند آنها در منطقه ای تپه ای وشنی بهم میرسند آنها نقشه ای میکشند گونگ بوک و گروهی از افراد سربازان یوم مون  و خود او را از جلو مشغول خود کنند تا رییس موچانگ از عقب ووجینگ جونگ را نجات دهد.تیراندازی سربازان گونگ بوک باعث میشود یوم مون برای ناوبدی آنها از گروه اصلی که ووجینگ جو را اسکورت میکنند جدا شود این باعث میشود که رییس موچانگ ووجینگ جونگ را نجات دهد طبق نقشه گونگ بوک در محلی گروه یوم مون به دام میافتد وسیل تیرها از هر طرف سربازان او را نقش زمین میکند یوم مون بخاطر این حمله ناگهانی نمیتواند عکس العملی نشان دهد...